برندگان جايزه نوبل "اقتصاد" و علت تخصيص اين جايزه ده ميليون دلارى به اين "دانشمندان"


ترجمه اخبار ساعت ٢١ تلويزيون سراسرى (کانال ٢) سوئد - ١١ اکتبر ٢٠١٠

گوينده اخبار: جايزه امسال "اقتصاد" به ياد آلفرد نوبل به سه "اقتصاددان" تعلق ميگيرد که تأثير بسيار بزرگى بر سياست بازار کار در سوئد داشته و حتى "صندوق بيمه بيکارى" را در سوئد تحت تأثير قرار داده اند.

رپرتر: نه اين آن کسى نيست که جايزه نوبل "اقتصاد" را بُرده است. ولى برندگان جايزه نوبل اقتصاد امسال کسانى هستند که وقتى آندرش بورى (وزير دارايى دولت دست راستى سوئد) "سياست اقتصادى دولت" را تنظيم ميکرد، از آنها تبعيت کرده است.

اگر سوئدى ميدانيد، کليک کنيد و گوش بدهيد
کسانى که جايزه "اقتصاد" امسال را برده‌اند، دو آمريکايى، پيتر دايموند و ديل مورتنسن و يک انگليسى-قبرسى بنام کريستفر پيساريدس هستند. اين سه محقق مدلهاى اقتصاديى درباره تطبيق دادن بيکاران با محلهاى اشغال نشدۀ شغلى به دست داده‌اند و اينکه چطور ميزان بيکارى از راه حل‌هاى مختلف سياسى تأثير ميگيرد. وقتى دولت سوئد سطح دريافتى بيکاران از صندوق بيمه بيکارى را کاهش داد، پشتش را دقيقاً به اين تحقيقات داده بود.


يان هسلر، پروفسور و عضو کميته انتخاب گيرندگان جايزه: اين مدل ميگويد که اگر آدم ميزان پولى که بيکاران از صندوق بيمه بيکارى دريافت ميکنند را کاهش بدهد، آنوقت سطح دستمزدها کاهش پيدا ميکند، شدت جستجوى کار افزايش پيدا ميکند و مردم کارهاى بيشترى را قبول ميکنند. اين مدل، اين را ميگويد...


کليک کنيد و بشنويد!





خودمانيم، اين واقعيت، که اگر جلوى زنده ماندن آدمها را بگيريد مجبور ميشوند به هر کارى تن بدهند، از جمله به قبول استثمار تحت بدترين شرايط... اين که کشف جديدى نيست! از آغاز برده‌دارى همه اين را ميدانسته‌اند. تن دادن به بردگى، تن‌فروشى، کليه فروشى که سهل است، "تحقيقات" علمى مشابهى در زمان اسپارتاکوس نشان داده بود بردگان (گلادياتورها) براى زنده مانده به کشتن و مثله کردن همديگر هم تن ميدهند. چرا راه دور برويم، کارگران معدن مس سن‌خوزه شيلى همين يک هفته پيش براى يک ميليارد بيننده در سراسر دنيا تعريف کردند که آنها صداى شکسته شدن لايه‌هاى زمين بالاى سرشان را شنيده بودند، به کارفرما اطلاع داده بودند و اصرار داشتند که کار نکنند و جوابشان اين بود که مهم نيست، يا به معدن ميرويد و کار ميکنيد، يا حکم اخراجتان را بدستتان ميدهيم که برويد دنبال گدايى... آخر اين که بايد به مرگ گرفت تا به استثمار رضايت بدهند که کشف جديد علمى نشد!

حال چه شده است که به اينها بخاطر تکرار حقايق اثبات شده باستانى، که جزيى از دانش همگانى است، جايزه نوبل "اقتصاد" ميدهند؟ چرا کميته محترم نوبل به من که در تحقيقات چندين و چند ساله خود نشان داده‌ام که "آب سربالا نميرود" جايزه نوبل فيزيک اعطا نميکند؟

خوبست اين را هم بدانيد که جايزه نوبل اقتصاد ربطى به نوبل مرحوم ندارد. آلفرد نوبل شيميست و مخترع ديناميت بود. ديناميت، چيزى است که بيشتر از حتى معدنچيان به درد ارتشها ميخورد. در آن روزگاران هم مثل روزگار ما آدمکشى سازمانيافته بزرگترين و پر رونق‌ترين بيزنس بود و طولى نکشيد که مخترع ديناميت ميلياردر شد. وقتى برادرش در يک سانحه - از قرار در اثر انفجار ديناميت - جان خودش را از دست داد، يک روزنامه فرانسوى که برادر آلفرد را با خود او عوضى گرفته بود، خبر مرگش را با اين تيتر منتشر کرد: "تاجر مرگ مُرد"!

اين روزنامه به دست آلفرد نوبل هم رسيد و بشدت از اينکه مردم دنيا بعد از مرگش از او بعنوان تاجر مرگ ياد کنند متأثر شد و در پى آن وصيت کرد که از ثروتش هر ساله به دانشمندانى که "بيشترين خدمت را به بشريت ميکنند" در زمينه فيزيک، شيمى، صلح، فيزيولوژى و طب جوايزى اهدا شود (فقط همينها را بطور مشخص ذکر کرده است). بجز صلح که نقطه مقابل جنگى است که با ديناميتهاى او بيش از هر زمان ديگر ويرانگر و مرگ‌آور شده بود، بقيه رشته‌ها، رشته‌هاى برسميت شناخته شده علوم هستند و جايزه "اقتصاد" در اصل ربطى به وصيت نوبل ندارد. او اصحاب "علم" را مد نظر داشت و اين را هم لابد ميدانست که "اقتصاد" علم نيست، "هنر" است! حتى امروز هم بعد از اينهمه جايزه نوبل، معتبرترين دانشگاهها هم به فارغ‌التحصيلان اقتصاد نه درجه BS بلکه BA ميدهند که يعنى Bachelor of Art (جويندۀ جوان هنر). هيچکس مثل مارکس چشمبنديهاى هنرمندانه اقتصاددانان بورژوا را - که ايدئولوژى و مقدسات طبقه سرمايه‌دار را در عبارات و تعاريف علمى ميپيچانند و به اسم حقايق بخورد خلايق ميدهند و دنياى وارونه را وارونه و ازلى و ابدى جلوه ميدهند - رسوا نکرد. جايش خالى است که جواب پروفسور هسلر و بانک مرکزى سوئد را همانطور که حقشان است بدهد، که به ياد "تاجر مرگ" دهها ميليون دلار ثروت ساخته و پرداخته کارگران را به پاى کسانى ميريزد که هدف مدل علمى‌شان رجعت دادن همان کارگران به عهد بردگى باستان است.

بگذريم! چرا به آنها که ميگويند "به گرسنگى محکوم کنيد تا حاضر شوند با مزد کمتر و شرايط بدتر برايتان کار کنند" جايزه ميدهند؟

علتش اين نيست که کشف تازه‌اى در کار است. شأن نزول اين آيات بحران تازه‌اى است که همه دنيا را فرا گرفته. از ايسلند و پرتغال و اسپانيا، تا انگليس و يونان و ايران و ژاپن چرخهاى توليد سرمايه از حرکت بازمانده‌اند. کسى بايد نسخه قديم و بى آبروى سرمايه‌داران را بزک کند، به آن رنگ و لعابى "علمى" بدهد، اساتيد دانشگاه و معلمان مدارس و روشنفکران جامعه را پشت سر سرمايه‌داران هار و خونخوار بسيج کند که بشود همان داروى هميشگى را به مردم زحمتکش اماله کرد. کارگر مولد بيشتر و شديدتر کار کند و کارگر غير مولد، بيکار شود، دست بدهان و گرسنه بماند تا به رقابت برخيزد و با مزد کمتر، همان کار بيشتر و شاقتر برادر و خواهر خودش را از دستش در‌آورد. به حکم نتايج تحقيقات علمى که جايزه نوبل هم گرفته است، نه فقط با قطع بيمه بيکارى، که حتى با قطع روزى بيمار سرطانى هم، بايد در همه اروپا - مثل سوئد مدرن و علمى - هر کارگرى به بازار کار روانه شود و بفهمد که شرط زنده ماندش براه انداختن مجدد ماشين توليد سرمايه‌دارى است - با هر شرايطى که آنها ميگويند. اگر کسى بتواند همه اينها را وارد کتابهاى "علمى" و درسى دانشگاهها بکند، تا از بودجه عمومى بشود هزينه تدريسش را پرداخت، و از کارخانه‌هاى پروفسورسازى دنيا صدها هزار آندرش بورى ديگر بيرون بدهد، سزاوار جايزه‌اى صدهزار بار بزرگتر از جايزه نوبل است.

براى ما جان بکن تا نميرى! اين سياست سياستمداران نوکر سرمايه است، کپى مدرن از سياست برده‌داران. دانشمندان واقعاً هنرمند لازم است که بتوان جنايات برده‌دارى مدرن را به نام علم و تحقيقات علمى، با اين درجه از وقاحت، به مردم حقنه کرد. مگر جايگاه تحقيقات علمى دکتر منگله و يارانش را در ژنتيک و نژادشناسى در پراتيک ددمنشانه نژادپرستى فراموش کرده ايد؟ مگر اگر نازيستهاى حاکم بر آلمان، مجرى وصيت نوبل بودند به منگله در رشته فيزيولوژى و طب جايزه نوبل نميدادند؟

اين اولين تجليل بورژوازى از فرزندان دانشمندش نيست که بموقع به کمکش آمده‌اند. فيلم کوتاه نايومى کلاين را ببينيد و ميلتون فريدمن برنده ديگر جايزه نوبل را بياد بياوريد - کسى که عملاً همه کارۀ اقتصاد شيلى در زمان پينوشه و تعميد دهنده بانک جهانى و صندوق بين المللى پول بود. با شناخت فريدمن و برندگان امسال و بقيه همپالکى‌هايشان، خوب ميفهميد که بانک مرکزى سوئد از اعطاى جايزه به دانشمندانى که "بيشترين خدمت را به بشريت ميکنند" چه "بشريتى" و چه "دانشمندانى" را مد نظر دارد.





SedayeZanan.org