Svenska


بريس BRIS ، سازمانى که براى حقوق کودکان در سوئد کار ميکند هفته پيش گزارش سال ٢٠٠٢ اش را منتشر کرد. روزنامه اخبار روز سوئد Dagens Nyheter در شماره ٢١ فوريه خلاصه اى از اين گزارش نگران کننده را منتشر کرده است که ترجمه اش را ميشنويد:

1

تعداد هر چه بيشترى از دختران
به خودکشى فکر ميکنند


2
قرار گرفتن هر چه بيشتر دختران جوان در معرض تعدى و تجاوز و گرايش فزاينده آنها به آسيب زدن بخود، تغيير فاحش و نگران کننده اى است که در گزارش امسال بريس بچشم ميخورد. تعداد مکالمات تلفنى که مربوط به سوءاستفاده جنسى بوده اند به نسبت سال ٢٠٠١ بيش از ٣٠ درصد افزايش يافته است. کسى که معمولا اين تجاوزات را مرتکب ميشود پدر بيولوژيک بچه است. دختران اغلب از اين شکايت ميکنند که مادر هم از آنچه به سر آنها ميآيد خبر دارد اما هيچ کارى نميکند. بعلاوه، پانصد تماس تلفنى با دخترانى بوده است که بفکر خودکشى بوده اند. در ٣٥٠ مورد، دختران حتى گفته اند که تن خودشان را با تيغ و نظائر آن بريده اند.
3
در طى سال ٢٠٠٢ سازمان بريس در حدود ٧٧ هزار مکالمه با بچه ها و جوانان داشته است. حدود ٦٠ هزار از اين مکالمات باصطلاح "مکالمات آزمايشى" بوده اند. بچه ها زنگ ميزنند و امتحان ميکنند که ببينند ميتوانند به کسى که به آنها جواب ميدهد اعتماد کنند يا نه. از اين مکالمات آزمايشى اطلاعات چندان دقيقى که بتواند مبناى کار آمارى قرار بگيرد، بدست نميآيد، اما ما ميدانيم که تقريبا يک سوم آنها مربوط به آزار سيستماتيک (mobbning)، سکسواليته، کتک خوردن و سوءاستفاده جنسى ميشود.
4
اين نکته را در اول اين نوشته ذکر ميکنيم چرا که اين مکالمات آزمايشى بر خلاف ساير مکالمات ما با بچه ها، عمدتا از جانب پسران صورت ميگيرد. در مجموع تعداد پسرانى که با بريس تماس ميگيرند بيشتر از دختران است ولى بطور کلى دختران راحت‌تر ميتوانند تجارب و احساساتشان را بيان کنند. بنظر ميرسد که بيان کردن اين قبيل مشکلات براى پسر ها دشوار تر است. بهمين دليل فکر ميکنيم در مورد مسائل، ابعاد و گستردگى مشکلات پسران ناروشنى‌هاى بسيار وجود دارد که هيچوقت نميشود بدرستى مستندشان کرد.
5
اما آن بخش از مکالمات که از آنها آمارگيرى شده است حاوى اطلاعات کافى در مورد موقعيت بچه ها هست و بنابراين به اتکاى اين مکالمات و همچنين ايميل هائى که دريافت کرده ايم ميتوانيم گزارش قابل اتکائى ارائه کنيم.
6
در طى سال گذشته حدود ١٨ هزار مکالمه با بخش کمک رسانى را در مجموعه آمارى مان وارد کرديم که اين خود ٧ درصد از تقاضاهاى کمکى که سال ٢٠٠١ دريافت کرده بوديم بيشتر است. سه چهارم اين مکالمات از جانب دختران بوده است که متوسط سنى شان حدود ١٣ سال است. در هيچ سالى به اندازه سال گذشته اينهمه بچه نيازمند کمک نبوده است. بخصوص هيچوقت تعداد و نسبت دختران به اين زيادى نبوده است.
7
ايميل‌هاى دريافتى ما هم همين را نشان ميدهد. در سال ٢٠٠٢ هفت هزار ايميل از بچه ها دريافت کرديم که به نسبت سال ٢٠٠١ دو برابر شده است. ٨٥ درصد فرستندگان اين نامه هاى الکترونيکى دختر بوده اند.
8
ما در واقع ميتوانيم از آنچه که بچه ها برايمان شرح داده اند کتاب منتشر کنيم. درباره آزار سيستماتيک (mobbning) که علت شماره يک تماسهاى بچه ها با ماست و درباره اينکه يک سوم بچه ها به معنى واقعى کلمه قربانى جرم اند... نکته بسيار مهم اين است که نبايد فراموش کنيم که پسرهايمان هم در موقعيت بسيار بدى بسر ميبرند، اما در اين نوشته ما ميخواهيم عمدا وضعيت دختران را در مرکز توجه قرار دهيم چرا که اين بخش از موارد بنحو چشمگيرى افزايش پيدا کرده است.
9
مساله اين است که فکر خودکشى در بين دختران وسيعا رواج پيدا کرده است، آنها با تيغ و چاقو تنشان را ميبرند و خودشان را زخمى ميکنند، دختران در خانواده هاى پدرسالار با تهديد مرگ زندگى ميکنند و از همه نگران کننده تر اينکه تعداد مکالمات دخترانى که مورد تجاوز و سوءاستفاده جنسى قرار دارند بطرز وحشتناکى افزايش يافته است. - اين تعداد يک سوم از سال گذشته بيشتر است. بيش از سى درصد!
10
در طى سال گذشته ما هزار و دويست مکالمه جدى که در درجه اول به تجاوز و سوءاستفاده جنسى مربوط ميشد داشتيم. قربانيان در ٩ مورد از ١٠ مورد دختران بودند. حدود ٦ مورد از ١٠ مورد تجاوز در خانه و معمولا توسط پدر بيولوژيک بچه صورت ميگيرد. اما در ١٢ درصد موارد، متجاوز يک زن است. آنچه بچه ها تعريف ميکنند حاکى از آن است که در اغلب موارد مادر يا مادرخوانده ميداند که بر سر بچه چه ميآيد اما هيچ کارى انجام نميدهد و هيچ دخالتى نميکند.
11
اين يادداشت که از يک مکالمه تهيه شده است، نمونه اى عادى است: "دختر ١٥ ساله اى که از وقتى بچه بود تا امروز پدرش از او سوءاستفاده جنسى کرده است. از پدر کتک هم ميخورد. مادر خوب ميداند چه خبر است اما عين خيالش نيست. دختر اين قضيه را براى هيچکس تعريف نکرده است".
12
مدتى است که بحث هاى رسانه هاى گروهى روى عوامل و دلائل کتک زدن بچه ها متمرکز شده و سوءاستفاده جنسى از بچه ها کمابيش به فراموشى سپرده شده. تقريبا هميشه همينطور است. يا موضوع کتک خوردن بچه ها داغ ميشود يا سوءاستفاده جنسى از آنها. بنظر ميرسد که رسانه هاى گروهى قادر نيستند اين هر دو مساله را بطور همزمان زير ذره بين بگيرند. اما ما فکر ميکنيم که توجه همزمان به اين هر دو مساله واجب است چرا که بچه هائى که با ما تماس ميگيرند اغلب از فشارها و تعديات متعدد و مرکب حرف ميزنند، در زندگى واقعى آنها مرزى بين آزار فيزيکى، روحى و يا تجاوز و سوءاستفاده جنسى کشيده نشده است.
13
مکالمات مربوط به کتک خوردن بچه ها تقريبا به همان تعدادى است که مکالمات مربوط به تعديات جنسى و در اين ميان چهره شخص تجاوزکار و چهارديوارى خانه به عنوان محل وقوع جرم به وضوع برملا ميشود. در هشت مورد از ٩ مورد بچه در خانه از پدرش کتک ميخورد. اما در يک سوم موارد هم بچه ها ميگويند که يک زن آنها را کتک ميزند، که معمولا مادر يا مادر خوانده است. نکته قابل توجه اين است که در مواردى که مربوط به کتک خوردن بچه است تعداد پسران بيشتر از دختران است.
14
بچه هائى که از جانب نزديکان بزرگسال خود، از جانب بزرگسالانى که به آنها وابستگى دارند، مورد تجاوز و تعدى قرار ميگيرند، معمولا خودشان را به عنوان گناهکار و مقصر ملامت ميکنند. بهمين دليل افزايش تعداد مکالمات و نامه‌هايى که مربوط به صدمه زدن بخود و تلاش بچه در جهت نابود کردن خود است در واقع جزئى از همان مجموعه اصلى است که در چهارچوب کتک زدن و سوءاستفاده جنسى از بچه ها ميگنجد.
15
از آنجا که موارد صدمه زدن بچه ها به خودشان را نتوانسته ايم بدرست ثبت کنيم ابعاد اين بخش از مساله برايمان ناروشن است.
16
بهر حال بيش از ١٠٠٠ مکالمه از مکالمات سال پيش ما با بچه ها به وضوح مربوط به اين قلمرو بوده اند که از اين تعداد در حدود ٥٠٠ مورد بچه ها از اينکه در فکر خودکشى هستند حرف زده اند. ٩ نفر از هر ١٠ نفرى که بفکر خودکشى افتاده دختر بوده است. در ٣٥٠ مورد دخترانى با ما تماس گرفته اند که خودشان را با تيغ و يا اشياء برنده ديگر زخمى کرده بودند، اغلب دست و بازوى خود را بريده اند. زخمى کردن خود در بسيارى از موارد تلاشى است براى تسکين دادن يک درد شديدتر روانى، از طريق ايجاد دردى جسمى.
17
در بسيارى موارد اين به آسانى قابل فهم است که تجاوز، کتک زدن و انواع ديگر تعدى و تحقير، بچه را به اين اقدامات وادار ميکند. بعلاوه ميشود بروز عدم اعتماد به نفس شديد و همچنين اختلال در غذاخوردن را هم در بين قربانيان مشاهده کرد. اينها هم بيان ديگرى از تمايل به از بين بردن خود هستند. حدود چند صد مورد از تماسها مربوط به اين مشکلات بوده اند. يک ايميل عادى از يک دختر تين ايجر ميتواند اينطور باشد:
18
"من از خودم متنفرم... وقتى بين مردم هستم پنيک ميکنم... ديگر تحمل زندگى کردن را ندارم! من نرمال نيستم و بايد به اين خاطر تنبيه بشوم... بايد عذاب بکشم... امروز خودم را حسابى با تيغ بريدم. هيچ کس نيست که بتونه کمکى به من بکنه؟ ببخشيد که نوشته ام سر و ته ندارد ولى به خودم با تيغ زخم ميزنم تا بتونم جلوى اينهمه اضطراب دوام بيارم، وقتى اينکار را ميکنم کمى حالم بهتر ميشه. اين کار رو ميکنم تا پدر و مادرم فکر کنند که حالم خوبه، براى اينکه بتونم تو مدرسه نقاب يه آدم سالم و سرحال را روى صورتم نگهدارم. ديروز بازو و بالاى مچ دستم رو با تيغ بريدم. خيلى گريه ميکنم. دختر غمگين".
19
الزاما آمار تماسهاى بچه ها با بريس دقيقا منعکس کننده وضعيت عمومى آنها بطور کلى در جامعه نيست. اغلب بچه هاى سوئدى وضع خوبى دارند، خيلى هايشان دل و جرات بيشترى پيدا کرده اند و راحت تر ميتوانند از مسائلشان حرف بزنند. قديم تر بچه ها فقط وقتى با ما تماس ميگرفتند که پدر و مادرشان در خانه نبودند، حالا هر وقت که بخواهند ميتوانند با تلفن موبيلشان بى آنکه کسى مزاحمشان باشد با ما حرف بزنند. حالا ديگر ميشود به نحو پوشيده ترى از طريق ايميل با ما تماس گرفت، براى خيلى از بچه ها نوشتن از حرف زدن آسان تر است.
20
اما حالا که شرح اوضاع از زبان بچه ها را در سال ٢٠٠٢ مرور کرده ايم از قبول اين نکته هيچ گريزى نداريم که وضعيت زندگى براى تعداد قابل توجهى از دختران اين کشور به نهايت درجه نگران کننده است.

21
يوران هارنسک Göran Harnesk
ششتين توره سون Kerstin Thuresson
گوننار ساندلين Gunnar Sandelin