بحران سرمايه دارى، کمبود مواد غذايى و شورشهاى گرسنگان


١- صندوق بين المللى پول در نشست خود در در اوايل بهار، از امکان فروريزى سيستم‌هاى مالى سخن گفت. در اين نشست همچنين گفته شد که انتظار ميرود پيآمدهاى بحران وام مسکن در آمريکا که به بسيارى از بانکهاى کشورهاى مختلف گره خورده است، بيشتر از آنى یاشد که انتظار ميرود. نه فقط دو ميليون مسکن در مقابل فروش اجبارى قرار گرفته‌اند بلکه امکان دارد، اين رقم به ده ميليون نيز برسد. بدهى‌هاى ناشى از وام نه فقط هشتصد ميليارد، بلکه احتمالا دو بيليون دلار است.

٢- صندوق بين المللى پول و بانک جهانى فاجعه گرسنگى را اخطار ميدهند و ٣٦ کشور را به شکل مشخصى نام برده‌اند که در معرض گرسنگى قرار دارند. از اين تعداد ٢١ کشور در آفريقا قرار دارند. سازمان تغذيه جهانى وابسته به سازمان ملل فقط در اين سال نيازمند ١٫٤ ميليارد دلار بيشتر از پيش است که در اين زمينه چاره‌جويى کند.

٣- شوراى بررسى غلّه جهان که پروژه‌اى در سازمان ملل است، در نشست سال ٢٠٠٢ خود در ژوهانسبورگ تقاضاى بازگشت به شيوه‌هاى سنتى کشت غلّه را مطرح کرد. در اين شورا توسط ٤٠٠ نفر از اعضاى کشورهاى مختلف و شرکتهاى صنعتى نمايندگى ميشود بازگشت به شيوه‌هاى سنتى کشت غلّه البته يک خواست مرکزى دهقانان فقير در "جهان سوم" بود که ياراى مقاومت در برابر کُنسِرن‌هاى جهانى را نداشته اند. تصميم شوراى غلّه که با سياست سود حداکثر کنسرن‌ها و شرکتها توليد کننده مواد غذايى همساز نبود، بلافاصله توسط حکومتهاى آمريکا، کانادا، استراليا و همچنين شرکتهاى بيو–تکنيک و مواد غدايى رد شد.

٤- بحران مسکن و کمبود غلّه پيامد مستقيم عملکرد سرمايه‌دارى و اثرات مستقيم آن در بازارهاى جهانى است با اين همه کارکرد سياستهاى نئو ليبرالى وخامت اوضاع را بيشتر از هر دوره ديگرى تشديد کرده است. سياستى که ظاهرا با آهنگ "عدم مداخله دولت در اقتصاد" خوش‌رقصى ميکرد با گسترش بحران در سيستم مالى و کارکردهاى مربوط به کنترل مستقيم توليدات مختلف و از جمله مواد غدايى توسط کنسرن‌ها و انحصارات، اکنون با شيون و زارى تهديد کننده‌اى درخواست کمک از دولت براى جبران زيان بانکها و شرکت هاى ورشکسته را به پيش گرفته‌اند. معنى واقعى نئوليبراليسم در سرمايه‌دارى امروز اين است که زيانهاى آنها را بايد با مداخله دولت از جيب اکثريت زحمتکش جامعه که مالياتها و ديگر درآمدهاى دولتى غالبا از آنجا تأمين ميشود تأمين نمود. خصوصى شدن سود و اجتماعى شدن فقر پيامد چنين سياستى است که با وخيم‌تر شدن موقعيت اکثريت زحمتکش در کشورهاى صنعتى و کمتر صنعتى و شورش‌هاى تهيدستان در بسيارى از کشورهاى جهان سوم نظير مصر، بنگلادش، فییلیپین، هايیتی و نقاط دیگر دنیا روبرو شد.

٥- در هند، فیلیپین و ویتنام، دولتها صادرات برنج را ممنوع کرداند. این نخستین واکنش دولتها در مقابل شورشهای فرودستانی بود که از کارکردهای سرمایه‌داری و تهدیدهای مرگبار سطح معیشتشان به تنگ آمده‌اند. در کنار این نکته امکان رکود بیشتر و فروریزی سیستمهای مالی، نئولیبرالها را - که مدام از خطر مداخله دولت در اقتصاد همانند رابطه جن و بسم‌الله سخن ميگفتند - وادار کرده که با گستاخی تمام از دولتها تقاضای جبران زیانهایشان را از کیسه مردم کنند. همین مسأله موجب شده که در محافل سیاسی سرمایه‌داری نیز امکان پایان دوره سیاستهای نئولیبرالی توسط برخی از نظریه پردازان سیستم مطرح شده و خوش‌بینی‌های کاذب را در باره بازگشت به سرمایه‌داری نئوکینزیانی دامنی بزند به گونه‌ای که بخشی از چپها راهم دچار سرگیجه کرده است. شورشهای گرسنگان اما در صورتی ميتواند فضای موجود را دگرگون کند که سراسر کل سیستم موجود به نیروی مستقیم و افق آگاهانه طبقه کارگر و دخالت خود-سازمانگر آنها برای سرنگونی سرمایه‌داری گره بخورد. جستجوگری در این راه اما پشتکار و سازمانیابی پيگیر سوسیالیستها در میان کارگران، فرودستان و سرکوب شدگان ميطلبد.

ناصر پيشرو
براى راديو صداى زنان ٨/٦/٢٠٠٨