جنبش زنان و انتخابات


شرکت زنان در انتخابات اسلامی انتخاب بردگی زنان است. تجربه سی سال آپارتاید جنسی این را در عمل اثبات کرده و نیازی به بحثهای عجیب و غریب در این باره نیست. اما چه اتفاقی میافتاد که هر بار که انتخابات بردگی به جلوی صحنه میآید عده‌ای نه چندان محدود از گرایشات مدعی دفاع از حقوق زن، همه تلاشهایشان توجیه انتخاب زنان میان برده‌داری بد و بدتراست؟! و البته اگر سیستم آپارتاید جنسی، به زنانی آراسته شود که همه رسالت آنها توجیه یک رژیم زن ستیز باشد، آنها دیگر سر از پا نمیشناسند و آن را نتیجه "زایش فرزندان اصلاحات و حرکت اصلاحی حقوق زنان" قلمداد میکنند. غافل از اینکه رژیم ضد زن اسلامی در "زایش فرزندان جنبش زنان" اجاقش کور است و نمیتوان روبات‌های آزمایشگاه اصلاح طلبی را که در کارخانه‌های زن ستیز رژیم اسلامی به کار گرفته میشوند را به عنوان "فرزندان جنبش زنان" به خورد مردم داد.

جمهوری اسلامی که مزه شیرین اصلاح طلبی اسلامی را چشیده است به خوبی میداند که چگونه با این برگ با جنبش‌های اجتماعی بازی کند. آن قدر به مرگ میگیرد تا زندگی از یاد برود. هر وقت که لازم بداند به مرگ از طریق سنگسار و قصاص آنقدر ادامه میدهد تا مرگ از طریق چوبه دار و تیرباران عادی شود. آن قدر بر طبل سرکوب چادر و دیه میکوبد که "یا روسری یا توسری" عادی شده و برابری زنان و مردان در دیه اسلامی به مد روز تبدیل شود. دختران خردسال ٩ ساله را در بازار ازدواج اسلامی به حراج میگذارد تا نرخ کودک فروشی دختران در این بازار مکاره پس از سی سال به ١٤ سال برسد و این دور باطل همچنان ادامه پیدا میکند. البته به نسبتی که تلاشهایی که در عمق جامعه برای دگرگونی وضعیت موجود جریان دارد بازیگران صحنه نیز عوض میشوند. یک روز ناطق نوری میرود و خاتمی میآید و امروز دعوا بر سر انتخاب موسوی است یا احمدی‌نژاد و یا هر مهره دیگری که رسالتش چیزی بیشتر از حفظ سیستم بردگی موجود نیست. البته بازیگران این صحنه مرگبار فقط حاکمان موجود نیستند و هستند گرایشاتی در جنبش‌های اجتماعی و جنبش زنان که خواسته‌هایشان را نه از سطح مطالبات زنان و تلاشهای زنان و دختران جامعه برای رهایی زنان بلکه از سطح توازن جناحهای موجود و انتخاب میان بد و بدتر در سیستم آپارتاید جنسی میگیرند. از نظر آنها خواسته‌هایی ارجحیت دارد که تحققشان ممکن باشد و چیزی مطلوب است که در سیستم سیاسی موجود امکانپذیر باشد.

بگذارید در این زمینه شواهدی بیاوریم: خانم شیرین عبادی افتخارش این است که اصلاحات زنان موجب شد که سن ازدواج دختر بچه ها از ٩ سال فراتر رود. نوشین احمدی خراسانی که پس از گشت و گذار در پروژه خاتمی گرایی به پروژه جمع آوری امضا برای رفرندام روی آورد و اکنون خود را اصلاح طلب غیر حکومتی میداند و اخیرا در مطلبی که با سمبل‌ها و نشانه‌های پسامدرنیستی آزین‌بندی شده بر امکان اصلاح سیستم سیاسی جمهوری اسلامی اصرار میورزد، لابی‌گری با رژیم اسلامی را از اجزاى جدایی ناپذیر استراتژی جنبش زنان میداند و لاجرم در این بازی جانبدار است. شادی صدر از معجزه تصرف مجلس توسط زنان و جلوگیری از تغییر قانون خانواده سخن میگوید و تحت عنوان "نه به نوبنیادگرایی" و دفاع از اصلاحات خاتمی عملا سیگنال شرکت در انتخابات و نه به احمدی‌نژاد و دفاع از اصلاح طلبان را برجسته میکند. البته دامنه شیفتگی به این دور باطل و بازی مرگبار و مرگ تدریجی جنبش زنان در این استراتژی‌ها تنها به مرزهای ایران محدود نمیشود. فراموش نکنیم که وقتی فائزه رفسنجانی حق دوچرخه سواری با حجاب اسلامی در پارکها را مطرح کرد، مدافعین آن در خارج چه کردند همین الان هم عده‌ای در خارج از کشور برگه‌های کمپین یک میلیون امضا و استناد به فتوای آخوندها و برابری دیه زنان و مردان را دست به دست میچرخانند. البته در این راه تنها نیستند. رسانه‌های امپریالیستی مدام این حرکتها را باد میزنند. عقب گردهایی که جمهوری اسلامی به جامعه تحمیل کرده باعث شد که حتی سرهنگهای بازنشسته سلطنت طلب و کارچاق‌کن‌های جمهوری خواه نیز باد در غبغب بیندازند و قول بدهند که همه این خواسته‌ها را اجرا کنند و الحق که کمی هم جلوتر از زنان طرفدار رژیم. آنها بر لغو حجاب اجباری هم انگشت میگذارند.

با آغاز معرکه انتخابات جمهوری اسلامی پرده‌های این نمایش هولناک بالاتر میرود. بطوری که رفسنجانی هم از ستم بر زنان سخن میگوید و موسوی هم قول داده که در صورت پیروزی گشتهای ارشاد را جمع میکند. علاوه بر اعظم طالقانی دو زن دیگر از جمله معصومه ابتکار هم به جمع کاندیداها پیوسته‌اند. او قبلا قول داده که امضاهای جمع آوری شده توسط کمپین را برای تصویب به مجلس اسلامی ببرد. به همین بازی مسخره نگاه کنید احمدی‌نژاد میآید و خیابانها پر از گشت ارشاد میشود موسوی قول میدهد آن را بردارد. البته خود او هم میداند که اگر اعتراضات زنان از پایین گسترش یابد و سیستم بردگی اسلامی را به چالش بکشد، هزار نوع دستگاه سرکوب دیگر هم در راه خواهد بود. اما مطمئن باشید که اتفاقات دیگری هم در راه است. جمهوری اسلامی چنان به مرگ گرفته که خیلیها به تب عادت کرده‌اند. شیپور بد و بدتر باز هم نواخته خواهد شد. نقابهای دفاع از جنبش زنان کنار خواهد رفت و از پس آن کسانی را مشاهده خواهیم کرد که شرکت در انتخاب بردگی زنان را جار میزنند. بگذارید آنان در تب اصلاحات اسلامی بسوزند عاقبت این تب و تاب در آرزوی یک سودای نابهنگام دق خواهد کرد.

در این میان اما انتخاب دیگری هم هست. انتخاب به زیر کشیدن رژیم سرکوب و خرافه و جهل و بساط مرگبارش به اتکاء نیروی خلاق و پیشروی جنبش زنان و کارگران. انتخاب انقلاب و دگرگونی در وضعیت موجود. انتخاب رهایی زنان از همه سامانه‌های سلطه و ستم. انتخاب یک زندگی انسانی برای همه زنان و مردان. برای تحقق هدفهای این انتخاب میدانیم که راهی دشوار و پیچیده در پیش داریم اما میخواهیم به قله‌های بلند آن دست یابیم.

رادیو صداى زنان
١٩ آوریل ٢٠٠٩