پاسخ به يک ايميل بی نام و نشان: ادعاهای غير مستند در مورد مهناز قزلو

از ليلا قرايی



آقای محترم

هيچکس تا در يک دادگاه عادلانه محاکمه و محکوم نشده باشد، گناهگار نيست. اصل بر برائت است.

پخش کردن حرفهای کسی که حرف حساب ميزند، اسمش را ميگويد، صورتش را نشان ميدهد و مسئوليت حرفهايش را به عهده ميگيرد، ابدا کار نادرستی نيست. ما به اين کار ادامه ميدهيم حتی اگر اثبات شود که سخنگو در گذشته با حرفها و اعمال ديگری خودش را بی آبرو کرده است. ما معتقديم که آدمها ميتوانند عوض شوند، ميتوانند از اشتباهاتشان پشيمان شوند، ميتوانند از صف دشمنان مردم فاصله بگيرند و به صف مردم بپيوندند... اين نظر ماست حتی اگر شما ادعاهايتان را اثبات کنيد. اصل ديگر در کنار اصل برائت اين است که "کسی که ادعا ميکند بايد اثبات کند"، متهم ميتواند ساکت بماند و هيچ نگويد.

اگر بنا باشد به آنچه که "ميگويند" گوش بدهيم و به آنچه که در يک ايميل گمنام، بدون امضاء، بدون نام و نشان نويسنده، بدون سند، در باره اين و آن گفته ميشود، باور کنيم، ادعاهای بی‌پايه را سند محسوب کنيم، - آنهم ايميلی که در آن "سوئدی" را "سوعدی" مينويسند - بايست نصف بيشتر آدمهای شريف و فعال عليه رژيم اسلامی و امثالهم را تبهکار بدانيم. لجن‌پراکنی عليه هر کس که قدمی عليه ژريمهای تبهکار برميدارد، يا عليه مردان زن‌کش و سوءاستفاده‌چی قد علم ميکند، شيوه رايج خفه کردن هر صدای حق‌طلبانه است. اين را ما بهتر از هر کس ديگری ميدانيم.

ما بنا به تجربه هر روزه‌مان اين را هم خوب ميدانيم که شوهران مغبون عروسهای نافرمان و فراری (چه پستی چه غير پستی)، برای انتقام گرفتن تا کجاها حاضرند پيش بروند، و چه‌ها حاضرند بگويند و بکنند. بنا به اين تجربه ما آخرين کسانی هستيم که آنچه که "در افواه" درباره اين يا آن زن قيام کرده "ميگويند" را باور کنيم. ما بخصوص در اين موارد، سختگيرترين ناباوران هستيم و بيشتر از مراجع حقوقی رسمی، سند مطالبه ميکنيم.

شما حق داريد له يا عليه هر چه که ميخواهيد حرف بزنيد. آزادی بيان حق همگان است. اما لجن‌مال کردن آدمها و شرافتشان جرم است و غيرقانونی است، بستن افترا و تهمت به مردم و هتک حرمت آنها خودش يک نوع تبهکاری است. اگر حرفهايتان درست است اسم و رسمتان را پای ادعاهايتان بنويسيد. اسم و رسمتان را پای اعلاميه‌های افشاگرانه‌تان بنويسد. اگر مدارکی در اثبات ادعاهايتان داريد آنها را در اختيار مردم بگذاريد، و اگر اينکار را نميکنيد ما هم بنوبه خود خودمان را موظف ميدانيم تلاش شما برای لجن‌مال کردن افراد را چه از طريق افشاگری و چه از طريق ارجاع به مراجع قانونی متوقف کنيم.

در راهپيمايی کارزار زنان، به دوستانتان، يعنی توزيع کنندگان اعلاميه‌های بدون امضاء و بدون مدرک لجن‌پراکنی‌تان بگوييد که صورتهايشان را بپوشانند چون فردای آن روز عکسهای همه‌شان در حين ارتکاب جرم منتشر ميشود و متعاقبا در اختيار دادستانی قرار ميگيرد که موظف است از لگدمال شدن حيثيت شهروندان ممانعت کند.

ليلا قرايی مسئول راديو صدای زنان
٢٦ فوريه ٢٠٠٩

رونوشت به همراه اصل نامه برای
١- کارزار زنان
٢- خانم مهناز قزلو
٣- همه سايتهای مورد اشاره در اصل نامه




اصل نامه دريافت شده و يک سؤال:

با درود به مسول محترم شبکه زنان

خانوم قرایی با سپاس و خسته نباشید از برنامه‌های خوب شما در روزای یکشنبه راستش من خیلی‌ وقت پیش می‌خواستم با شما تماس بگیرم (۲۰۰۸ - ۱۱ - ۳۰) وقتی‌ که با خانوم مهناز قزلو مصاحبه کردید .

دوست عزیز اینکه میدانم شما ایشان را نمیشناختید (نه به خاطر اینکه نمیتوانستید اسمش را درست ادا کنید) شکی ندارم . چطور کسی‌ را که نمیشناسید میکرفون را در اختیارش میگذارید !

دوست من

ایشان ابتدا با ویزا بازرگانی، دولتی وارد سوئد شدند توسط پلیس دانمارک به ایران اخراج شدند .دوباره توسط اشنای در نت با کسی‌ ، اقامت ۲ ساله ازدواج پستی گرفتند در طول ۲ سال اقامت تلاش داشتند برای خرید مواد شیمیای برای رژیم از امکانات دیگران استفاده کنند کسی‌ که با ایشان زندگی‌ میکرد مورد را به اداره ماهجرت خبر داد تا تاریخ ۰۸ -۲۰۰۸ که باید میرفت برای مصاحبه (یعنی‌ بعد از ۲ سال و نیم اقامت در اینجا )بعداز جواب منفی‌ به یکبار سیاسی و هم زندانی سیاسی شد!(تا این موقع یوته بوری زندگی‌ میکرد) شروع کرد نوشتن در سایتها راستش من خیلی‌ اهمیت نمیدادم چون این سایتها هستند که باید نویسنده گانشان را چک کنند اما صدای من از وقتی‌ شروع شد که در کارزار زنان ایشان را در لیست سخنران پانل دیدم!! توی این مملکت بعد ۳۰ سال تبعید مگر زنهای تبعید ی ما سخنران ندارند که رژیم برای ما بفرستد !!اما تاریخ نگار ایشان در طول ۷ ماه گذشته که سیاسی شدند در خاطرات زندان اون جوری که به تاریخها اشاره کردند ایشان در زمانی‌ که شکنجه میشدند هم همزمان در رفت و آمد (دهها بار) از ایران به دوبی‌ و از دوبی‌ به ایران بودند ! bad az jvab manfi در طول این ۷ ماه ایشان به همه جا سر کشیدند مسائل اخلاقی‌ که به ما مربوط نیست اما مسائل سیاسی : todeh aksariyat تا راه کارگر در ادامه از رادیو زنان سر در آوردند و بعد ایشان رفتند طرف مجاهدین (تظاهرات فین لند استوکهلم و بروکسل) در واقع در استوکهلم مخفی‌ است چون در یو تو بری ۳ شکایت پلیس دارد از ۱۰ روز گذشته رفته طرف " کار زار زنان " و جالب اینکه من به جرات با فاکت می‌تونم بگویم ایشان را نمیشناسد و دارند میکرفون زنان ما را دست این خانوم میدهند ! بابت همه این حرفها و بقیه مدرک موجود است و بخشی از این مدارک( bad az chek ghanoni) در روز سخنرانی‌ ایشان در محل به ۳ زبان فارسی‌ سوعدئ و انگلیسی پخش میشود .

پیروز باشید

http://iransweden.blogfa.com/8710.aspx
http://www.taban.no/Ghozloo_19bahaman.htm
http://www.karzar-zanan.com/2009-3.html

يک سؤال بجا: آيا کسی که "به اداره مهاجرت خبر داد" همان کسی نيست که امروز دارد به "کارزار زنان" و "راديو زنان" خبر ميدهد؟