براى اضافه کردن مطلب جديد، به عنوان اين صفحه کليک کنيد. بالاترين نوشته در اين صفحه آخرين نوشته اى است که دريافت شده است.       طومار

اطلاعيه هاى سازمانى و نامه هاى اشخاص در رابطه با فراخوان محکوم کردن ترور شخصيت

نوشته هاى رسيده به ترتيب تاريخ دريافت:
  1. اطلاعيه سينمای آزاد - بصير نصيبی
  2. از رفيق ليلا قرائی فورا معذرت خواهی کنيد! - حزب سوسياليست ايران
  3. به نيروهای مبارز و انقلابی - هسته اقليت
  4. اتهام زنى و ترور شخصيت را محکوم کنيم! - پروانه قاسمى و جابر کليبى
  5. اطلاعيه کانون فرهنگى سياسى تندر - کانون تندر
  6. ناهنجاری های جامعه تبعيد - عباس سماکار
  7. افترا محکوم است! - کميته استکهلم حزب کمونيست کارگرى ايران - حکمتيست
  8. در ادامه راهتان ترديد نکنيد! - س. صارمى
  9. ترور شخصيت و برخوردهاى لومپنانه و عقب مانده "راديو فانوس" را شديدا محکوم ميکنم - رئوف افسائى
  10. کمى رشد کنيد! - تشکيلات خارج کشور حزب کمونيست کارگرى ايران
  11. مبلغان وحشت و ترور را به زير بايد کشيد! - آ. زارعی
  12. درستی راهشان را تاريخ قضاوت خواهد کرد. - گيسو شاکری
  13. از هرز رفتن نيرويی که بايد در راه مبارزه با دشمنان توده‌ها به کار رود، جلوگيری کنيم. - هواداران چريکهای فدايی خلق ايران در سوئد
  14. دايره زن ستيزى، لمپنيسم سياسى و گرايشات ارتجاعى... - کيوان سلطلنى
  15. رعایت موازین انسانی! - مجيد مشيدی
  16. ترور شخصيت محکوم است! - آرش شاه تيموری
  17. چه کسانی با توده ها و چه کسانی در مقابل توده ها هستند؟ - اصغر انصاری، بابکان، نادر ثانی
  18. "بازجويان صادراتی"- سايه
  19. دير است اما هنوز فرصتي باقي است- شبکه سراسری همکاری زنان ايراني
  20. ترور شخصيت در هر شکلش محکوم است! - از فعالين چپ جنبش مردم زحمتکش بلوچستان - بامى استار
  21. لجن پراکنی عليه ليلا قرائی شديدأ محکوم است! - يکى از فعالين کميته زنان بلوچستان
  22. اعتراض به امضای جعلی در طومار شبکه زنان - مسئول سايت شبکه زنان
  23. يک ماه گذشت. نه از معذرتخواهى خبرى هست نه از اظهار پشيمانى... - جمعى از هواداران شبکه زنان

     

يک ماه گذشت.
نه از معذرتخواهى خبرى هست نه از اظهار پشيمانى...


يک ماه از افتتاح ليست اعتراض به لجن پراکنى‌هاى راديو فانوس گذشته است. در زمان نگارش اين سطور ٤٣٣ امضاء در اين ليست جمع شده است. حتى تلويزيون دولتى سوئد هم نتوانسته است ساکت بنشيند. مسئول راديو فانوس در تاريخ ٧ نوامبر در پاسخ به گزارشگر تلويزيون سوئد نظرش را در مورد شبکه زنان با تکرار اين جمله بيان ميکند:

سازمان گــُــهى است. سازمان گـــُــهى است...

بنابراين از نظر ايشان گردانندگان اين سازمان، هنوز هم دزدند و هم عامل جمهورى اسلامى، و کماکان مهدورالـدّم.

آشکار است که اين حمايت با همه وسعتش کافى نبوده است. حالا وقت شـــــکــــــايـــــــت است.

انصافا همه آنچه راديو فانوس گفته است دروغ و فحاشى نبوده است. حقايقى را هم از اين راديو شنيده‌ايم:
اگر راديويى کارش نشر اکاذيب باشد، در‌ِ آن را ميبندند...

در روى همين سايت صفحه‌اى براى شکايت از راديو فانوس هست که جا دارد دستکم همه کسانى که شبکه زنان را به شکايت قانونى از راديو فانوس تشويق کرده‌اند هم آنرا پر کنند و براى ارگان مسئول بفرستند. هر چقدر تعداد شاکيان بيشتر باشد بهتر است.

ما تصميم گرفته‌ايم اين قضيه را هم تا هر جا که لازم است دنبال کنيم. و به همين دليل لازم است بدوا همه راههاى قانونى را به منتها درجه ممکن طى کرده باشيم.


جمعى از هواداران شبکه زنان
١٦ فوريه ٢٠٠٥

     

اعتراض به امضای جعلی در طومار شبکه زنان

عصر روز ۲۷ ژانويه دبير شبکه زنان تلفنی از من خواست که فورا امضای سايت حق زن را از طومار اعتراضی حذف کنم، چون نام
سايت انجمن حق زن در طومار، جعل شده بود...

در اين زمينه اقداماتى انجام شده که توجه همه را، بخصوص کسانى که نامشان را در طومار نوشته‌اند، به گزارش کامل آن جلب ميکنيم.

براى خواندن گزارش به لينک زير اين يادداشت کليک کنيد.

مسئول سايت شبکه زنان
١ر٢ر٢٠٠٥

haqqezanWeb.html

     

لجن پراکنی عليه ليلا قرائی شديدأ محکوم است!


زنان بلوچ فعاليت های شايان ليلا قرائی را در رابطه با تشکيلات زنان بلوچستان را هنوز بياد دارند .
مبارزات اين زن مبارز در جنبش بلوچستان هنوز در خاطرهاست
من اين لجن پراکنی را عليه ليلا قرائی شديدأ محکوم مي کنم.

يکى از فعالين کميته زنان بلوچستان

     

ترور شخصيت در هر شکلش محکوم است!



من از فعالین جنبش مردم زحمتکش بلوچستان طی سالهای طولانی که با رفيق ليلا قرائی در اين جنیش عليه رژيم جنايت کار جمهوری اسلامی همسنگر بوديم و مبارزه کرده ایم، امروز به دوست مردم زحمتکش بلوچستان اتهاماتی زده شده است .من ضمن حمایت از رفيق ليلا قرائی، هر گونه ترور شخصيت ، را شديدأ محکوم مي کنيم


از فعالين چپ جنبش مردم زحمتکش بلوچستان - بامى استار

     

دير است اما هنوز فرصتي باقي است ...
اطلاعيه شبکه سراسری همکاری زنان ايراني


 

"زمانی که نازیها
کمونیستها را بردند
سکوت کردم من
آخر کمونیست نبودم .

زمانی که آنها
سوسیال دمکراتها را
به اسارت کشیدند
سکوت کردم من
آخر سوسیال دمکرات نبودم.

زمانی که آنها
سندیکاییها را بردند
سکوت کردم من
آخر سندیکایی نبودم.

زمانی که آنها
مرا نشانه رفتند
دیگر هیچ کس نبود
تا صدایی به اعتراض برآرد."



سالهاست که فضای فعاليت های سياسي و اجتماعي در خارج از کشور آلوده به جو شانتاژ ، افترا ونارواگويي است. البته در داخل ايران نيز وضع متاسفانه بهتر نيست و رژيم جمهوری اسلامي با دستگاه عريض و طويل "فرهنگ سازش" مبتکر و باني بسياری از اين شيوه ها بوده و بالطبع فضای جامعه نيز متاثر از اين فرهنگ بيمار است.

در اينجا اما قصد ريشه يابي اين پديده را نداريم، بلکه قصد داريم - به دور از هر گونه جار و جنجال تبليغاتي- بگوييم که ما کوشندگان جنبش زنان – بهمراه همه ی زناني که پای خود را از حريم مورد پذيرش جامعه ی واپس مانده و مرد سالار فراتر گذاشته اند- همواره در مظان چنين اتهاماتي بوده ايم.

چه بسا نمونه ها و موارد ی که در سال های گذشته باعث شد زنان زيادی در کنار ما غرق در موضع دفاعي انرژی خود را هرز برند و انواع فشار های روحي را متحمل شوند. تنها در سال گذشته، چندين مورد ازاين فحاشي ها رخ داد که متاسفانه سکوت در مورد آن، زمينه های تکرار آنها را فراهم نموده است.

زن هنرمند ، کوشنده ی سياسي ، جدا شده از همسر ، بچه دار، مجرد ، همجنس گرا ، پير و جوان ، خانه دار ، رقصنده ، راننده و ... آری همه ی زنانی که رفتار و کردارشان به مذاق عده ای خوش نمی آمده- راه خودشان را رفته اند و بر استقلال دیدگاه و جایگاه خویش پای فشرده اند و در یک کلام حقیقتی را به زبان آورده اند... همین کافی بوده تا طرد و محکوم شوند و از صف اپوزیسیون وباصطلاح "اپوزیسیون" ایرانی صفات "عقده ای" و "روانی" و "مانیک" و "جنده" و " بي چشم و رو" و "جاسوس" و"مشکوک" و "ناجور" و "عامل" و غيره نثارشان شود. درتلاش برای هر اعتراضي به اين روش ها، اغلب گفته می شد که:" ای بابا! شما ها به چه چيز هايي مي پردازيد؟ اين همه مسئله در اين جنبش هست... بيکاريد؟ از اين گوش بشنو، از اون گوش در کن!"

و چنين بود که نه نگارندگان اين هتاکیها و اتهام زني ها پاسخی درخور گرفتند و نه نشريات و سايت ها و راديوها و رسانه هايي که اين اراجيف را منتشر مي کردند. دور تسلسل افترا - سکوت ، البته فراز وفرود هايي نيز داشته است.

يکي از اين فرازها وقايع پس از کنفرانس معروف برلين است که ابعاد تهمت و افترا زني از حد يک فرد فراتر رفته وافراد و سازمان های سياسي معيني رسما مدعي شدند که گويا اسنادی در دست دارند که نشان مي دهد معترضين در کنفرانس برلين (که البته کوشندگان شناخته شده ای در جنبش چپ نيزبودند) با همکاری رژيم دست به "اغتشاش" زده اند و مامور بوده اند (!) و صد البته که تا کنون چنين اسنادی (!) پيدا نشده است و تمام اين اتهامات سند بي بضاعتي اپوزيسيوني شد که ازارائه بحث و استدلال و جدل نظری عاجز است اما در کشف "توطئه و خیانت" شم بالایی دارد!!!

و اما اگر بخواهيم دراين مورد نمونه هایی دیگر بياوريم مثنوی هفتاد من کاغذ خواهد شد.

بهر رو، اینبار قرعه به نام کوشنده ی دیگری از جنبش زنان، لیلا قرائی، افتاده است. آنچه به نظر ما مهم می آید، اين است که اين گونه موارد متأسفانه تازگي نداشته اند واين اتهامات نیز شامل افراد ویژه ای نمي شوند. بلکه هرگاه فردی مناسبات موجود را در حرکت اجتماعي خود به زير سوال برده - حال چه مورد تأييد ما باشد چه نباشد- از سوی حافظان نظم موجود مورد انزجار وسپس افترا قرار گرفته است. طيف هتاکان نيز از- زن و مرد- رنگارنگ است: مستقل ، سازماني، نويسنده، شاعر، ناموس پرست ، فيلمساز، گرداننده ی رادیو، سینماگر، ژورنالیست، مدیر فستیوال، تئاتری با سابقه و خوشنام، مسئول سايت و...

ما ضمن محکوم کردن مورد اخیر، بر این باوریم که تاکنون زنان بسياری در برابر چنین ارعاب هایی ایستاده اند و از ادامه راهشان بازنمانده اند. نگذاريم که فضای مسموم هتاکی انرژی ما را آنچنان به خود معطوف کند که از ديگر فعاليتهای خود بازمانيم.

در برابر بي عدالتي هميشه ، همه جا و بر هر کس که روا شد با صدای بلند اعتراض کنيم. در غير اينصورت تنها مرهمی - نه چندان درمان بخش- بر زخم"خود" زده ايم.


شبکه سراسری همکاری زنان ايراني
ژانويه 2005
www.shabakeh.org
post@shabakeh.org


* این شعر از مارتین نیمولر ( کشیش پروتستان آلمانی، 1984-1892) است. آن را - به اشتباه- به برشت منسوب کرده اند.


شبکه سراسری همکاری زنان ايراني
www.shabakeh.org

     


از سايه
به ليلا قرائی
سه شنبه ۲۵ ژانويه

ليلا جانم،
کلـّـه‌ام سوت ميکشد، زبان کـــلـّــی گفتنی دارد و سعی کردم روی سايت بنويسم، فونت فارسی نداشت. کامپيوتر فارسی دارم، بازی درآورده و خاموش کرده... مجبورم فينگليش تايپ کنم با اين عنوان:


"بازجويان صادراتی"

ليلا جان، ايکاش مصاحبه‌هايی ترتيب نميدادی و مردم را به درد آگاه کردن نمی‌انداختی، اينطور هم خودت را به دست بازجوی صادراتی نمی‌انداختی هم آبهای راکد و (...) کوته فکران را به وحشت نمی‌انداختی.

اگر روزی، در يورش خانگی هر چه دستنوشته بود ميبردند، امروز مجال گفتن را در همان دَم با سلاح تهمت ريشه‌کن ميکنند:

سير آفاق آزاد
آن مرغ هوا باد
کرم خاکی چه خواهد
جز خلابی (...)

آری دشمنان انديشه و آزادی تاب بيان آزاده زن کی توانند...

سايه


اين متن از روی ايميل سايه سعيدی سيرجانی بخط فارسی نوشته شده. علامت (...) در متن بجای کلماتی بکار رفته است که نتوانسته‌ايم آنها از روی املای لاتينشان بشناسيم. بمجرد دريافت غلطنامه آنها را تصحيح ميکنيم. با عذر خواهی و تشکر از سايه - مسئول سايت. ۲۷ر۱

     

چه کسانی با توده ها و چه کسانی در مقابل توده ها هستند؟



سخنانی را که چندی پيش در يکی از راديو های محلی استکهلم در مورد "ليلا قرائی" ايراد شده است شنيديم. ما سالهاست که به مثابه فعالين سياسی و اجتماعی به اشکال گوناگون ليلا قرائی را در کنار خود داشته‌ايم و شناختی که ما از شخصيت و فعاليتهای او داريم در تضاد کامل با آنچه در اين راديو عنوان شده است میباشد.

ما از اين امر حرکت میکنيم که شناخت ما از ليلا قرائی کاملا درست بوده است و از اينرو از مسئولين راديوی ياد شده و يا کسانی که با اين راديو همکاری میکنند و ليلا قرائی را متهم به داشتن ارتباط با سفارت جمهوری اسلامی در سوئد مینمايند، میخواهيم که مدارک خود را در اين زمينه ارائه نمايند، والا سخنان آنها جز اتهام و افترا معنای ديگری ندارد.

تهمت زدن به افراد و تلاش در خدشه دار کردن شخصيت آنان کاری است که نمیتواند در خدمت توده های محروم بوده و در خدمت هدف بر پائی جامعهای بهتر قرار داشته باشد. در مبارزهای که در گير آن هستيم بايد شناختی درست از افراد داشته باشيم و بدانيم که چه افراد و چه جرياناتی در کنار تودههای ستمديده و چه افراد و جرياناتی در تضاد با آنان قرار دارند. ليلا قرائی و کسانی که بدون ارائه مدرک او را متهم میکنند نمیتوانند هر دو در خدمت به توده ها باشند و افرادی که مدعی هستند که میتوانند شناختی ديگرگون از شناخت ما نسبت به ليلا قرائی به دست بدهند بايد در اسرع وقت ادعاهای خود را با سند و مدرک ثابت نمايند وگرنه خود را در نزد توده ها رسوا کرده و جايگاه واقعی خود را در مقابل توده ها تعيين خواهند کرد.

يکشنبه 27 دی ماه 1383 (16 ژانويه 2005)

اصغر انصاری، بابکان، نادر ثانی

     

ترور شخصيت محکوم است!


من از اولين کسانی بودم که در حمايت از حق انسانی يک زن، دفاع کردم و در مصاحبه‌ای با خانم ليلا قرائی در راديو اينترنتی همصدا واقعيتها را بيان نمودم.

زيستن در امنيت و آزادی، حق شهروندی همه ی انسان ها است.

من ضمن ابراز انزجار از اين گونه اتهامات، ترور شخصيت را محکوم ميکنم، فراخوان و سندهای ارائه شده از طرف مسئول راديو زنان، مُشتی است بر دهان ياوه گويان.


آرش شاه تيموری
مسئول راديو اينترنتی همصدا، سوئد- استکهلم
www.RadioHamseda.com

     

رعایت موازین انسانی!


هيجانات اجتماعی انسان مبارز را از انزوای خود بيرون می کشد، فرو نشستن و محيط مساعد ياس و بيزاری را ريشه دار ساختن و هزل تلخ تهمت و افترا را ناديده گرفتن، برازنده انسان آزاديخواه نيست.انسان آزاديخواه و مبارز با ابتذال و فساداخلاقی( ترور شخصيت) مرز مشخص دارد. بررسی موازين اخلاقی در پراتيک اجتماعی دارای اهميت بسياری است. انسان های طراز نوين که با نيمه انسان های خو گرفته به موازين جانورانه جامعه طبقاتی، تفاوت کيفی دارند. انسانها طراز نوين هميشه مورد تهاجم قرار می گيرند. چه باک،آنان نقش بسيار دشواری را در محيطی فوق العاده نامساعد عليه ارتجاع و نيروهايش به عهده دارند.

ترور شخصيت يک تاکتيک شناخته شده در دنيای سياست است که شديداموردانزجار افکار عمومی است.بايد گفت دوران مک کارتيسم به سرآمده است.

بايد بگويم،اينجانب ترور شخصيت در کل را شديدامحکوم کرده بويژه عليه شخصيت های مبارز مانند ليلا قرائی که دسيسه رژيم اسلامی حاکم بر ايران به وضوح ديده می شود.


مجيد مشيدی
ژانويه 2005
 

     

دایره ی زن ستیزی، لمپنیسم سیاسی و گرایشات ارتجاعی و ضد دمکراتیک در یک چرخه ی مجازی مکمل و متمم یکدیگر هستند.

من ماوقع این اپیسود را نمی دانستم. دوست شفیقی گفت که من هم این نامه را در رد این شیوه های مذموم امضاء کنم. این اعلامیه را در سایتی دیده بودم. اما دیر زمانی است که به طومار بازی ها و ردیه نویسی رغبتی نشان می دهم. باری؛ به پیشنهاد این دوست شفیق کند و کاوی در بطن ماجرا کردم. خاصه به گفتار لیلا قرائی در این رابطه گوش دادم و نیز ژاژخائی های این به قول هادی خرسندی الله کرم های فکل کراواتی رادیوچی.
قضیه از "شب چگینی" شروع شده است. متن دفاعیه ی چگینی را برای دوستی که از کرمانشاه ایشان را می شناخت فرستادم، خندید و چند ایراد جرم شناسانه بر داستان ایشان وارد دانست.آنگاه سؤالی را که مدتهادر دهن داشتم بدیشان باز کردم که چگونه است که این گروه های زنان در ایران در اینمورد سکوت کرده اند؟ جواب این دوست جالب بود. میگفت " این گروه های زنان برای کی این ماجرا را افشاء کنند.این جا همه آقای چگینی را به عنوان قاتل صبیه می شناسند. اسم و عکس اش هم مدتها به در و دیوار شهر آویزان بود. کسی چه می دانست که ایشان در انجاها برای خود بیا و بروی ئی دارد؟ این دوست متن دفاعیه ایشان را برای یکی از دوستان سابق چگینی می خواند، آن دوست نیز می گوید "عجیب است که حالا علی همه چیز را انکار می کند! وقتی در راه فرار به کردستان بود به من زنگ زد و گفت که صبیه من خیانت کرد و من او را کشتم". از خودم پرسیدم علی چگینی چندین سال را در یکی از اردوگاهای یکی از نیرو های سیاسی که به داشتن پایگاه اجتماعی شهرت دارد بسر می برد؛ قتل هم در پرجمعیت ترین شهر کردستان ضورت گرفته است. و در این چند سال؛ چنین خبری به گوششان نرسیده است؟ که یکی از فعالین "چپ"، نویسنده مقالات آدینه، عضو کانون نویسندگان همسرش را به ضرب چاقو کشت! شاید شما نیز چون من به خاطر احترامی که برای این جریان قائلید، نمی خواهیم فرض کنیم که از ماجرا با خبر بوده و قتل را لاپوشانی کرده اند؛ پس حدث ِ شق اول درست است که اوضاع دیگرگون شده است و کسی کسانی را دیگر خبر نمی کنند! انگاه نباید پرسید که اگر یمن انترنت نبود، بعد از چند سال خبر اعتصاب کارگران نساجی کردیستان به دستمان می رسید؟ دیگر اینکه جمهوری زن ستیز اسلامی نیز به قتل هائی که برای " حفظ ِ ناموس" انجام شوند با دیده ی اغماض می نگرد!و مشخصات قاتل که در و دیوار را پر از عکس و پوستر حاوی اطلاعات ومر بوط به قتل و قاتل است را به اینتر پل (پلیس بین المللی) نداده است.چون به یقین اگر اینتر پل دنبال ایشان بود، ایشان را در بزنگاه های مختلف به دام می انداخت!عدم اقدام از سوی جمهوری اسلامی حکایت از همدلی آن باآن با حافظین حرم ناموس دارد. در قاموس زن ستیز اینان، زن وجود ناقص الخلقه ئی است که خودش قادر به تشخیص مصالحش نیست؛ و کسانی زیر پایشان می نشینند و از راه بدر برده و "خانواده ها را به هم می زنند".من برای متنبه کردن این الله کرم ها از "پلیس بورژوازی" بدون هیچ عذاب وجدانی سود می جویم.

کیوان سلطلنی- فعال سیاسی

     

از هرز رفتن نيرويی که بايد در راه مبارزه با دشمنان توده‌ها به کار رود، جلوگیری کنیم.

به دنبال کوششهائی که اخیراً با هدف ترور شخصيت بعضی از فعالین سیاسی در شهر استکهلم صورت می گیرد، چند روزی است که بار ديگر جو سياسی ايرانيان مقيم شهر استکهلم مسموم شده است. این جو با تهمت‌هائی که به بعضی از فعالین سیاسی مقیم سوئد وارد آمده، ایجاد شده است. در ابتدا یکی از فعالین سياسی (ليلا قرائی) که سالهاست در فعالیتهای اجتماعی و سیاسی استکهلم و سوئد شرکت دارد، متهم به داشتن ارتباط با سفارت جمهوری اسلامی شد و سپس رادیوی مذکور اتهام‌زنی‌های خود را شامل حال افراد دیگری و از جمله بعضی از فعالین سياسی مقیم سوئد نمود.

ما در حالی که هرگونه افترا زدن به افراد را محکوم می‌کنيم، معتقدیم که برای اثبات اتهاماتی نظیر این که فلان فرد یا فلان نهاد سیاسی با جمهوری اسلامی و يا ديگر دشمنان توده‌های تحتِ ستم همکاری داشته و يا کمر به جاسوسی برای آنان بسته است، باید سند و مدرک ارائه شود. حال اگر کسانی سند و مدرکی برای صحت گفته‌های خود در دست دارند، باید آن ها را در اختيار عموم بگذارند و اگر مدرک و سندی ندارند، از تهمت زدن به افراد جدا خودداری نمايند. در غیر این صورت، واضح است که چنين عملـی در خدمت دشمنان توده‌ها می‌باشد.

وضعیتی که اينروزها در استکهلم به وجود آمده، نيرو و انرژی ای را که بايد برای مبارزه با جمهوری اسلامی و ديگر سگان زنجيری سرمايه جهانی به کار رود، به هرز می‌برد و از اينرو بدون شک در خدمت دشمنان توده‌ها قرار می‌گيرد.

ما ضمن تاکيد مجدد بر محکوم کردن ترور شخصيت، از تمامی نهادهای سياسی و اجتماعی می‌خواهيم که با برخوردی درست و آگاهانه به اين مسئله، در مقابل خطری که می‌تواند از جانب اينگونه حرکات ناپسند در مقابل مبارزات حق‌طلبانه خلقهای ما به وجود آيد، سدی ایجاد نمایند.

سازمان هواداران چريکهای فدايی خلق ايران در سوئد

چهارشنبه ۳۰ دی‌ماه ۱۳۸۳


سازمان هواداران چريکهای فدايی خلق ايران در سوئد
siahkal.com/home.htm

     

درستی راهشان را تاريخ قضاوت خواهد کرد.

می خوانم :

"اگربه مرگ من ا مید بسته ای تانهایتِ نشا ند ت به خاک،
زند گانی ا م دراز باد"

زندگانی ِمان دراز باد که دشمن ِقوی و توطئه گر را از پای در آوریم، نه اینکه زنده باشیم که زندگی مان را صرف تخطئه و سرکوب یکدیگر کنیم و آن انرژی که باید برای به خاک نشاندن دشمن به کار گرفته شود، در خد مت ترور روانی شخص یا شخصيتی قرار گیرد.

سالها از عمر تبعید می گذرد، گوئیا هنوز در اول راهیم وهنوز سرگرم مسائلی هستیم که باید سالها پیش و در آغاز تبعید با آن مبارزه و از اشاعه اش جلوگیری می کردیم.

اینکه کسی حرکتی کند که آگاهانه یا نا آگاهانه در جهت تداوم و بقای فرهنگ دست پرورده جمهوری اسلامی باشد، محکوم است و باید با آن شدیدا برخورد کرد، اما مهر جاسوسی جمهوری اسلامی را به کسی زدن ـ چه فرق می کند ـ ( خواه به یک مبارزسیاسی وخواه به یک انسان خانه نشین ) تهمتی ست بسیار بزرگ و ناروا که نباید به آن تن داد و در گوشها پچ پچ کرد و از آن سرسری گذشت .

باز شدن این بحث را باید به فال نیک گرفت . صدای این اعتراض باید تداوم یابد و به یک لحظه،یک شهر و یک شخص محدود نشود و مبارزان را از میدان مبارزه با جمهوری اسلامی به حاشیه نراند. این یک معضل سیاسی،فرهنگی ست . متاسفانه در گذشته برخی از احزاب، سازمانها و گروه ها خودشان به جای نقد نظرمنتقدان عقیده ی شان،از این شیوه ی غیرانسانی برای به کرسی نشاندن اهدافشان استفاده کرده اند وامروز نمی توان با محکوم کردن یک فرد خاص یا دفاع از انسانی که مورد این اتهام ظالمانه قرارگرفته است این شیوه ی جاافتاده را از بیخ و بن برکند.

تا ظلم هست باید که مبارزه زنان و مردان ادامه یابد . باید زنان آگاه بتوانند بدون ترس و وحشت از اتهام، بر چسب زنی و تهمت به مبارزه شان ادامه دهند، درستی راهشان را تاریخ قضاوت خواهد کرد.

گيسو شاکری
ژانویه 2005
 

     

مبلغان وحشت و ترور را به زير بايد کشيد!

من ضمن محکوم کردن حرکات تروريستی رژيم جهل و خرافه اميدوارم که اين ليست محکوم کردن اين حرکت شروعی باشد برای يک همبستگی سياسی اجتماعی و طبقاتی جدی برای به زير کشيدن اين مبلغان وحشت و ترور.

عضو حزب کمونيست ايران و کومه له


آ. زارعی

     

کمى رشد کنيد!


اخيرا در استکهلم، راديوئى به نام "فانوس" تاسيس شده است. ما اطلاعى از هويت سياسى گردانندگان اين راديو نداريم، اما طبق اظهار خودشان مخالف رژيم اسلامى هستند. تريبون اين راديوى "مخالف رژيم اسلامى" ظاهرا ابتداى کارش را ترور شخصيت، انتشار اتهام و افترا و تلاش براى فاسد کردن فضاى سياسى اين شهر قرار داده است. قربانى اول اين راديوى تازه تاسيس ليلا قرائى از مخالفين سياسى رژيم اسلامى و فعال جنبش زنان است. اين اقدامات روشهاى شناخته شده و نخ نماى سازمانهاى پليسى و اطلاعاتى رژيم اسلامى است و مستقل از نيت آگاهانه يا غير آگاهانه گويندگانش، فقط به ناامن کردن فضاى سياسى استکهلم، دامن زدن به جو عدم اعتماد و نهايتا زمينه سازى براى تحرکات نهادهاى وابسته به رژيم اسلامى منجر ميشود.

حرمت و شخصيت افراد بايد مصون باشد. هيچ شخص حقيقى يا حقوقى حق ندارد بنا به تعصبات فردى، سياسى، مذهبى و غيره خود در يک رسانه عمومى افراد و شهروندان جامعه را مورد افترا و اتهام قرار دهد. اين حضرات "مخالف رژيم" اين موضوع ساده را درک نميکنند که در حکومتهاى بورژوائى امروز حتى با متهمين به جنايت به اين طريق رفتار نميشود. نشر اتهام بطور علنى قبل از طى پروسه حقوقى اثبات آن چيزى جز ترور شخصيت و بازى کردن با آبروى افراد نيست و از لحاظ قانونى جرم محسوب ميشود. ما صرفا مخالف رژيم اسلامى و خلخالى ها بخاطر عمامه شان نبوديم! شيوه اى که راديو "فانوس" در پيش گرفته است روش هيچ فرد و نهاد و جريان مخالف رژيم اسلامى نميتواند باشد. اين اقدام در بهترين حالت يک بى مسئوليتى جدى است و عدم صلاحيت گردانندگان اين رسانه را در درک ابتدائى ترين اصول حقوق اجتماعى نشان ميدهد.
مسئولين اين راديو بايد صريحا و از همان تريبون از ليلا قرائى و شنوندگانى که به اين طريق مورد آزار قرار گرفته اند فورا معذرت بخواهد. مردم، رسانه هاى جمعى شهر و فعالين سياسى فرصت ابراز وجود چنين رفتارهاى شبه پليسى و عقب مانده اى را نميدهند. ما اين را تضمين ميکنيم. ما اين اقدام راديو فانوس را قويا محکوم ميکنيم و چنين رفتارهاى سياسى عقب مانده اى را در خدمت رژيم اسلامى و عوامل آن ميدانيم. گردانندگان اين راديو اگر مخالف رژيم اسلامى هستند، قبل از اينکه پشت تريبونى بنشينند و مردم را مورد خطاب قرار دهند، بايد اصول ابتدائى و احترام به حقوق و حرمت انسانها را ياد بگيرند. بايد کمى رشد کنند!

تشکيلات خارج کشور حزب کمونيست کارگرى ايران - کميته سوئد
١٦ ژانويه ٢٠٠٥

کميته سوئد

     

ترور شخصيت و برخوردهاى لومپنانه و عقب مانده "راديو فانوس" را شديدا محکوم ميکنم

خانم ليلا قرايى با سلام
از آنجا که اتهامات بسيار زننده و ترور شخصيت شما را با آن زبان و فرهنگ غير انسانى و لمپنانه از "راديو فانوس" شنيدم شديدا متأسف شدم. من ترا نميشناسم اما از شيوه هاى توطئه گرانه آن شخص متوجه شدم که آن تبليغات پوچ و ساختگى است و از طرفى ديگر طرفدار امنيت و حرمت و شخصيت انسانها هستم و اين عمل شنيع علنى را عليه شما و ديگران را شديدا محکوم ميکنم.
لطف کنيد اين پيام کوتاه را از طرف من به ليست اينترنتى اضافه کنيد.


رئوف افسائى - فعال سياسى

     

در ادامه راهتان ترديد نکنيد!


دوست عزيز من يک نفر ايرانى ٤٣ ساله هستم و مدت دو ماه است که از طريق يکى از دوستان ساکن استکهلم با راديوى شما آشنا شدم. همانطور که ميدانيد شرايط دسترسى به اينترنت در ايران بسيار سخت است ولى من هر يکشنبه با شوق سايت شما را ميبينم و به شما به خاطر کارهاى خوبتان تبريک ميگويم. امروز که سايت شما را ديدم و به صداى ناهنجار اين فرد در راديو فانوس گوش دادم دلم گرفت از اين همه نامردمى. من نه راديو فانوس را ميشناسم نه آشنايى با محيط سوئد دارم ولى با اطمينان ميگويم اين راديو فانوس و اين افراد شبيه لجن پراکنهاى لوس آنجلس هستند. دوست گرامى در ادامه راهتان ترديد نکنيد و با آنها مبارزه کنيد من يک نفر آدم معمولى در ايران هستم با هر چه در توان دارم از شما و مبارزه شما حمايت ميکنم و دست شما را از هزاران کيلومتر دورتر ميفشارم. در ضمن آرزو دارم اگر بتوانم با سايت شما همکارى کنم. من گاهى که فرصتى باشد و بشود فيلتر حکومت را by-pass کرد در ارتباط با شرايط جامعه ايران چيزهايى مينويسم که در بعضى از سايتها درج ميشود.

با آرزوى پيروزى خلق ايران و آرزوى شادى براى شما.


س. صارمى تهران

     

افترا محکوم است


اخيرا يکى از راديوهاى فارسى زبان استکهلم به نام "راديو فانوس" عليه ليلا قرايى، عضو هسته اقليت، دبير شبکه زنان و مسئول راديو صداى زنان متوسل به افترا شده و تبليغاتى را در مورد "دزدى‌" و "رفت و آمد‌" ليلا قرائى با مسئولين سفارت جمهورى اسلامى پخش کرده است.

اين عمل گردانندگان "راديو فانوس" مغاير با ابتدايى‌ترين معيارهاى انسانى و مخالف ابتدائى ترين نُرم در حفظ حرمت و شأن انسان است. ما اين روش را محکوم ميکنيم.

محکوميت و ممنوعيت افترا يک اصل بديهى در دفاع از حقوق انسان است که طى ساليان متمادى با مبارزات پررنج نسلها بدست آمده است تا امروز انسان و جامعه را در مقابل هر گونه "عدالت" دلبخواهى اين و آن و يا هر جماعت و دولت مرتجع و قلدرى مصون دارند.

انسانها صاحب حقوق و شايسته شان و احترام هستند. کسى حق ندارد از طريق رسانه‌ها ديگرى را محاکمه و مجازات کند. نه مسئولين راديو فانوس، نه دولت، نه شاه و نه عشيره و مذهب و نه هيچ لمپنى حق ندارد به افترا متوسل شود. کسى که اين کار را ميکند، امنيت جامعه را سلب کرده است، احترام انسان را از بين برده است و بايد مورد اعتراض قرار گيرد. بايد بدون قيد و شرط از شأن و حرمت انسانها، و اينجا ليلا قرائى دفاع شود.

ليلا قرائى حق دارد از "راديو فانوس" شکايت کند و مسئولين آن را پاى ميز محاکمه بکشاند. متهم کردن و محاکمه و مجازات يک جاى مردم توسط رسانه‌ها جرم است.

نبايد اجازه داد اختناق جمهورى اسلامى و نسبيت فرهنگى دولتهاى اروپايى مجال رشد اين سرطان فرهنگى و سياسى را بدهد.


کميته استکهلم حزب کمونيست کارگرى ايران - حکمتيست
١٤ ژانويه ٢٠٠٥

     

ناهنجاری های جامعه تبعيد
ترور شخصيت و بکار گرفتن شيوه های غيرانسانی



وقتی سخنان گوينده «راديو فانوس» در باره ليلا قرائی مسئول شبکه زنان در استکهلم را از طريق اينترنت شنيدم، به خودم گفتم که واقعاً در جامعة تبعيدی ما چه شرايطی حاکم شده است که کسانی به اين سادگی و با بی مسئوليتی تمام به خود اجازه می دهند که با نام، حيثيت، شخصيت و ارزش سال ها مبارزة انسانها بازی کنند و ککشان هم نگزد و ابائی هم از حساب پس دادن به ديگران به خود راه ندهند؟

گوينده «راديو فانوس» که گويا آقائی ست به نام ابراهيم و يا پيمان آزادی، در تمام طول صحبتش نه تنها دليل و مدرکی در رابطه با اتهامات ناهنجاری مثل دزدی، رابطه داشتن با سفير جمهوری اسلامی و غيره که به ليلا قرائی وارد می کرد ارائه نمی داد؛ بلکه در مقابل سئوال شنوندگان راديويش هم که از او در اين باره مدرک می خواستند، می گفت؛ «من مجبور نيستم توضيحی در اين باره به کسی بدهم. اگر ليلا قرائی به اين حرفها اعتراض دارد برود شکايت کند. و چون او شکايت نمی کند؛ پس حرف های من راست است.»

اين آقا هنوز نمی دانست که اصل بر برائت انسان ها ست. اين اصل به اين معنی ست که کسی که اتهامی به او وارد می شود, ملزم نيست بی گناهی خود را اثبات کند؛ بلکه اين اتهام زننده است که بايد دلايل اثبات ادعای خود را ارائه دهد. در غير اين صورت اتهام ناوارد است. اين آقا با آشنائی به دستگاه پيچيده بوروکراسی قضائی در سوئد، داشت از عدم تمايل ديگران به دردسر درگير شدن در اين بوروکراسی سوء استفاده می کرد و می کوشيد به اين وسيله مقاصد خود را که انگيزه واقعی آن بر من معلوم نيست به پيش ببرد. او، به شنوندگانی که به دنبال مدرکی دال بر اثبات ادعاهای او بودند با حالتی عصبی و با پرخاش می گفت؛ «مگر شما وکيل ليلا قرائی هستيد که اين سئوال ها را از من می کنيد؟». او حتی به آنها تهمت های مشابه می زد و آنان را نيز در اتهامات وارده به ليلا قرائی شريک می دانست.

در واقع حيرت من از اين امر، از آن رو نبود که اتهام زدن به ديگران و ترور شخصيت در جامعه تبعيد بی سابقه است. من بارها با اين ناهنجاری ها روبرو شده و نمونه های چندی از آن را که طبعاً بيشتر آنها آزارم داده است ديده ام؛ ولی تا کنون چنين سطح بی پروائی از اتهامات واهی، لحن متفرعن و بی تفاوت اتهام زننده در مقابل واکنش های احتمالی را نديده بودم و به همين دليل هم اين پرسش در ذهنم جا گرفت که آيا جامعه تبعيد آنقدر بی اعتبار شده که ديگر کسی از واکنش های آن پروا ندارد و به اين آسانی به ديگران اتهام وارد می کند؟

البته من فکر نمی کنم که چنين باشد؛ بلکه مطمئنم که ما، عليرغم تمام ناکامی ها در مبارزه با جمهوری اسلامی، هنوز آنچنان توانائی هائی داريم که بتوانيم از حيثيت و اعتبار خود دفاع کنيم. ما اکنون در شرايطی به سر می بريم که خوشبختانه هرکس، عملاً می تواند در سطوح مختلف راديوئی، تلويزيونی و اينترنتی به رسانه های همگانی دست پيدا کند. طبعاً بحق نيست که بجای استفاده از چنين امکانات کارسازی در امر مبارزات سياسی و فرهنگ ورزی، سوء استفاده از آن ها مد روز شود.

جامعه تبعيدی ما، توانائی و امکان و شعور آن را دارد که بدون توسل به بوروکراسی قضائی کشورهای ميزبان، خود به تنهائی با واکنش های انسانی و آزادی خواهانه اش، هنجارهای لازم را در درون خود برقرار سازد و از حيثيت، حقوق انسانی و ارزشهای مبارزاتی اعضايش دفاع کند. آزادی خواهان، مبارزين و انسان های شرافتمند وظيفه خود می دانند که از حقوق همگانی دفاع کنند؛ زيرا تنها با اين دفاعيات است که جامعه به هرکس که امکان دستيابی به رسانه ای را يافت اجازه نخواهد داد تا بدون احساس مسئوليت و بدون در دست داشتن دليل و مدرک به ترور شخصيت ديگران اقدام کند.

از اين رو، من به اين آقای گوينده راديو فانوس می گويم؛ بله آقا، من وکيل مدافع ليلا قرائی هستم. من نه تنها وکيل او؛ بلکه وکيل همه کسانی هستم که حقوق انسان شان پامال می شود و يا از جانب کسانی مانند شما، با بی مسئوليتی تمام مورد هجوم قرار می گيرد. و نه تنها من، بلکه جامعة تبعيد هم وکيل دفاع از اين حقوق است؛ تا فردا هرکس که مثل شما دلش تنگ شد، به خودش اجازه ندهد از امکانات رسانه ای عمومی سوء استفاده کند و بدون دليل و مدرک دست به اتهامات ناروا و ترور شخصيت ديگران بزند.


عباس سماکار

     

اطلاعيه کانون فرهنگى سياسى تندر


اخيرا راديو فارسى زبان فانوس در استکهلم اتهاماتى را مبنى بر رفتن رفيق ليلا قرائى عضو هسته اقليت، دبير شبکه زنان و فعال راديو صداى زنان به سفارت جمهورى اسلامى مطرح کرده است که باعث خشم و نفرت همه نيروهاى انقلابى و مبارز ضد رژيم نسبت به اين دروغ بيشرمانه و ضدانسانى شده است.

راديو فانوس با پخش چنين شايعاتى آگاهانه و يا ناآگاهانه در راستاى سياستهاى جمهورى قرون وسطائى اسلامى گام برميدارد. سياستى که از ترور شخصيت انقلابيون شروع و در نهايت به ترور و حذف فيزيکى آنان توسط تروريستهاى اعزامى و استخدامى رژيم منجر ميشود.

گردانندگان راديو فانوس و بويژه "ابراهيم" يا همان "پويان آزادى" و همدستان او از جمله ‌"پيام" بخوبى از دروغ بودن چنين اتهام سخيف و رژيم پسندى نسبت به رفيق ليلا بعنوان کوشنده جنبش زنان آگاهند و فقط و فقط بخاطر انتقامگيرى شخصى و ارضاى عقده‌هاى فردى و سرکوب شده خويش است که دست به چنين توطئه کثيف و دشمن‌شادکنى بر عليه ليلا روى آورده‌اند.

بنظر ما زدن چنين اتهام سنگين و ضد انسانى به رفيق ليلا قرائى تماما در خدمت جمهورى اسلامى و عوامل ريز و درشت آن در خارج کشور قرار دارد. بعبارت ديگر جوهر و ماهيت اينگونه اعمال ديوانه‌وار و عقب‌مانده ار طرف هر کس که باشد در جهت تقويت و استحکام پايه‌هاى رژيم اسلامى و هموار کردن راه تروريستهاى آن براى شکار مخالفين تبعيدى در خارج کشور است. زيرا ريشه و سرچشمه چنين اتهام‌زنى‌هاى بى‌پايه را بايستى در شکنجه‌گاهها و دخمه‌هاى قرون وسطائى و جهنمى اوين و قزلحصار و ديزل آباد و غيره جستجو کرد.

اين که راديو فانوس و "ابراهيم" و همدستان او چه قصد و نيتى از ساختن چنين دروغ سفارشى و رژيم پسندى بر عليه رفيق ليلا قرائى داشته‌اند نميتواند اين حقيقت عيان را بپوشاند که بخاطر خفه کردن صداى زنان تبعيدى و گريخته از چنگالهاى خونريز جمهورى اسلامى به همان خط مشى و سياستهايى متوسل شده‌اند که ٢٥ سال آزگار است از طرف رژيم درنده خوى اسلامى بر عليه مخالفين بکار رفته و ميرود و ثمره و نتيجه آن نيز هزاران کشته و زندانى و تبعيدى و مهاجرت ميليونى ايرانيان به کشورهاى ديگر است.

بنابراين موضعگيرى و محکوم کردن چنين اتهام بى شرمانه‌اى از سوى راديو فانوس و گردانندگان آن وظيفه تمامى نيروهاى انقلابى و کمونيست در تبعيد است. ما ضمن حمايت از رفيق ليلا از اين عمل شنيع راديو فانوس ابراز انزجار ميکنيم و آنرا با تمام وجود محکوم ميکنيم.

کانون فرهنگى سياسى تندر

جمعه ١٤ ژانويه ٢٠٠٥

     

اتهام زنى و ترور شخصيت را محکوم کنيم!

ليلا قرائى از فعالان شناخته شده سياسى و فعال در زمينه مسايل زنان، طى نامه‌اى خطاب به سازمانها و افراد اپوزيسيون انقلابى از آنها خواسته است تا به ترور شخصيت که ايشان مدتى است هدف آن قرار گرفته‌اند، واکنش نشان دهند. در مقابل چنين شيوه‌هاى مذمومى که از جانب جريانات ارتجاعى و چه بسا وابسته به جمهورى اسلامى، بويژه عليه افراد و نيروهاى کمونيست و انقلابى، بدون دليل و مدرک و صرفا به منظور تسويه حساب سياسى يا شخصى انجام ميشود و هدف آن ايجاد جوّ عدم اعتماد و رواج شيوه‌هاى کثيف اتهام زنى است، متاسفانه تاکنون از جانب جريانات اپوزيسيون و نيروهاى انقلابى برخورد جدى نشده است. بايد با فرهنگ لومپنيسم که متعلق به اراذل و اوباش، يعنى پايگاه اصلى اجتماعى جمهورى اسلامى است، در تمام زمينه‌هاى فرهنگى و سياسى مبارزه جدى شود. اين مبارزه بخشى اجتناب ناپذير از مبارزه عمومى عليه رژيم منفور جمهورى اسلامى است. ما به نوبه خود چنين شيوه‌هايى را شديدا محکوم ميکنيم.

پروانه قاسمى
جابر کليبى
١٥ر١ر٢٠٠٥

     

به نيروهای مبارز و انقلابی


اخيرا شخصی به نام های مستعار« پويان آزادی» و« ابراهيم» در يک راديو تازه تاسيس محلی در استکهلم بنام فانوس اتهاماتی از قبيل همکاری با جمهوری اسلامی و حضور در سفارت جمهوری اسلامی و دست دادن با زن سفير را متوجه يکی از اعضای هسته اقليت بنام ليلی قرايی نموده است . وآن راديو نيز به تبعيت از سخنران بارها و بارها اين اتهام را تکرار کرده است.

اين شخص به خوبی ميداند که ليلی سالها است که در جنبش کمونيستی و زنان فعال بوده و همواره مواضعی راديکال بر عليه جمهوری اسلامی داشته است. اما طرح چنين اتهامات سنگينی تنها اميدواری به فريب افکار عمومی و ترساندن مخالفين خويش است.

از آنجا که چنين شيوه های برخوردی تنها ميتواند در خدمت محافظه کاری و هرز انرژی جنبش و کمک به سياستهای تفرقه افکنانه و ترور شخصيت ازسوی جمهوری اسلامی باشد برخوردی جدی می طلبد.

رشد افکارعمومی اتهام زنی و جنجال آفرينی های بورژوا ژورناليستی را بر نمی تابد و سياست بازی را به جای کار عميق آگاهگرانه و صبورانه سياسی نمی پذيرد. هيچکس نبايد بتواند کسی را به چيزی واهی متهم کند اين اصل اوليه امنيت اجتماعی و حقی است که جمهوری اسلامی از مردم ايران گرفته است و اينک در هيئتی ديگر و بنام مخالفت با رژیم نبايد از مردم صلب شود . اين به عهده مبارزان سياسی است تا فضای فعاليت خود را با ايستادگی در مقابل چنين شيوه هايی و دفاع از حقوق افراد مورد اتهامات واهی سالم نگهدارند.

مبارزه عليه جمهوری اسلامی مبارزه عليه تمام جلوه های فرهنگی رفتاری اين حکومت قرون وسطايی است نمی توان قيم مابی ها و سبک کارعقب مانده خود را که فاقد هرگونه احترام به حرمت و حقوق انسانی است در زرورق مبارزه با جمهوری اسلامی و انتقاد به خورد افکار عمومی داد.

طبيعی است انتقاد از عملکرد فعالين سياسی ونقد شيوه ها وسبک کار ونظرات آنان حق هر کسی است ونبايد با اتهام زنی و جنجال آفرينی های بورژوا – ژورناليستی اشتباه شود .

ما در اين رابطه از تمام نيروهای مبارز ميخواهيم در مقابل چنين امری عکس العمل متناسب نشان دهند. باشد که بياری هم فضايی در خور شان انسان فراهم کنيم .

مرگ بر جمهوری اسلامی
زنده باد آزادی
زنده باد سوسياليسم

هسته اقليت
١٤ر١ر٢٠٠٥


هسته اقليت

     

از رفيق ليلا قرائی فورا معذرت خواهی کنيد!


بنا به دادخواستی که رفیق ليلا قرائی دبير شبکه زنان، مسئول رادیو صدای زنان در استهکلم و عضو هسته اقلیت نوشته است، رادیو فانوس در استهکلم ، بنا به تحریک ابراهیم ( پويان آزادی)، رفيق هم رزم گذشته و حال ما در جنبش چپ را متهم کرده است که در سفارت جمهوری اسلامی ديده شده و با همسر سفیر جنايتکاران نيز دست داده است!

حزب سوسياليست ايران، اين شيوه انگ زدن را کاملا ارتجاعی و در جهت توطئه های جمهوری اسلامی ارزيابی ميکند و بر آن است که رفقای جنبش چپ، هر گونه اختلاف نظری را بايد با بحث و گفت وگو در اردوی دوست حل کنند، نه آن که ابزارهای اردوی دشمن را برای از ميدان به در کردن يکديگر به کار بگيرند.

اين شيوه ارتجاعی، نه تنها باعث ايجاد تشتت و بدبينی های دشمن طلبانه ميشود، بلکه عميقا به اعتبار جنبش چپ لطمه وارد ميآورد. اين روش، بسيار کهنه و از کارافتاده است. تعجب آور است اگر ما هنوز دچار گرفتگی بينی شده باشيم و اين بوی متعفن را استشمام نکرده باشيم.

انتظار ما از مسئولان راديو فانوس و ابراهيم (پويان آزادی) آن است که سريعا در اين مورد انتقاد از خود کرده و از رفيق همرزم ما ليلا قرائی معذرت خواهی کنند.

حزب سوسياليست ايران
دبير اول – فريدون گيلانی

www.jonbesh-iran.com

     

اطلاعيه سينمای آزاد


خانم ليلا قرايی بسيار کار شايسته ای کرده اند که تنها به شکايت عليه اتهامات راديويی که خودش را مخالف رژيم هم مينمایاند بسنده نکرده اند بلکه با انتشار اطلاعيه ای افکار عمومی رانيز به قضاوت دعوت کرده اند، وقتی تکه هايی از لجن پراکنی بنگاه مذکور را گوش دادم سر وپای وجودم غرق در تنفر شد وای به حال ما اگر ناجيان ما، ومثلاافشاگران ضدرژيممان اين موجوداتی باشند که از گودزنبورک خونه به پای ميکروفن راديو راه يافته اند.
من برای خانم ليلا قرايی احترام بسيار قايلم وکوشش هايش را در زمينه مسايل اجتماعی، سياسی، وفرهنگی،ارج می گذارم وهرگاه ضرورتی بوده با کمال ميل در برنامه های راديويی ليلا شرکت کرده ام والان با شنيدن فحاشی های تهيه کننده راديو فانوس اين شک بدلم نشسته که نکند کوشش های او برای ذهن های عليل وناتوان وفرمانبر، خطر ساز شده است وبدين خاطر برنامه ای تدارک ديده اند تا يک کوشنده راستين را از حرکت سازنده اش باز دارند.
بايد با قاطعيت با اين گونه رفتار ها مقابله کرد.

سينمای آزاد / بصير نصيبی
15 ژانويه 2005 زاربروکن /آلمان


بصير نصيبی